سقراط (حدود سالهای ۳۹۹ ـ ۴۷۰ ق. م) پدر علم فلسفه است. او با نحوه تدریس سوفسطائیان در یونان باستان که به شاگردان خود میآموختند چگونه در مباحثات، به سئوالات مختلف پاسخ های زیرکانه و اقناعی بدهند، مقابله و پیروان خود را به جستجو در دنیای اطراف تشویق می کرد.
سقراط از شاگردانش خواست تا مطابق با ندای وجدان خود زندگی کنند حتی اگر این کار، آنها را در جهت مخالف با حکمان قرار دهد.
هر چند که او هیچ اثر نوشتاری از خود بر جای نگذاشته اما تعدادی از مباحثات وی با ساکنان شهر آتن توسط شاگرد معروفش افلاطون (۳۴۷ ـ ۴۲۷ ق.م) و نیز گزنفون (۳۵۷-۴۲۵ ق.م) به طور نوشتاری ثبت شده اند.
سقراط در آتن میگشت و با افراد مختلف به روش خود (دیالکتیک) بحث و گفتگو می کرد، او به همین شیوه بسیاری از بزرگان آتن در آن زمان را که ادعای علم و دانش داشتند، محکوم کرد که ادامه این روند به محاکمه او منجر شد.
در دادگاه به دو اتهام "نپرستیدن خدایان آتنیان" و " فاسد کردن جوانان آتن با افکار انحرافی" برای او درخواست مجازات مرگ شد اما سقراط ضمن پاسخگویی مستدل به تمام موارد اتهامی اش، اعلام کرد که « از مرگ هیچ باکی ندارد اما مرگش لکه ننگینی بر چهره آتن بر جای خواهد گذاشت و آیندگان، در این مورد، آتنیان را محکوم خواهند کرد.»
سرانجام به دلایل مختلف هیئت منصفه دادگاه حکم به مرگ سقراط داد و این حکیم بزرگ چند روز باقی مانده تا اجرای حکمش را در زندانی در آتن نگهداری شد.
در مدت حضور سقراط در زندان دوستان و شاگردان او تلاش زیادی برای فرار او از مهلکه انجام دادند اما حکیم یونان تمام این پیشنهادات را رد کرد و نهایتا پس از بیان وصیت هایش به آشنایانی که گرد او حلقه زده و می گریستند، جام شوکران را به آرامی سر کشید و پس از دقایقی جان سپرد.